۱۳۸۶ اسفند ۲۰, دوشنبه

برای چی انتخابات؟

برای چی انتخابات؟

توی این چند روز به جای حرف زدن بیشتر وقتمو صرف فکر کردن کردم.

مطالب اکبر گنجی و علی کشتگر، ابراهیم نبوی و دوستان رو خوندم. یک عده می گن تحریم، یک عده می گن حالا می خواهیم رای بدیم به کی رای بدیم، اصلاح طلب ها که کاندیدای شاخص ندارن توی این انتخابات، که البته پر بیراه هم نمی گن. من دلایلم رو برای شرکت در انتخابات آوردم:

اولا ما از دور دوم انتخابات خاتمی سیاست تحریم رو امتحان کردیم و اثرش رو هم دیدیم، نه نظام به کاهش مشارکت مردم اعتراف کرد و نه مشروعیت نظام در داخل و خارج از بین رفت، به قول نبوی الان احمدی نژاد بیش از همیشه نماینده ایران بوده به طوریکه بچه های 5 ساله آمریکای لاتین هم رئیس جمهور ما رو می شناسن و با انگشت نشونش می دن و می گن "ماحموت ماحموت"

دوما درسته که اصلاح طلب ها کاندیدای شجاع و شاخص ندارن که بتونن یک مجلس چند صدایی ایجاد کنن و از حقوق مردم حمایت کنن و همه اون چیزهایی که اکبر گنجی لیست کرده، اما توی این انتخابات هدف ما انتخاب اشخاص نیست، توی این انتخابات هدف ما انتخاب یک تفکر، ما می خواهیم به تفکری که موافق تغییرات در نظام است "آری" بگوییم، بگیم که ما مردم موافق تغییرات هستیم، هر چند ما به تغییرات خیلی عمیق تر از اصلاح طلب های داخل نظام نگاه می کنیم، اونها می خوان قانون مطبوعات و انتخابات و ... رو تغییر بدن، اما ما می خواهیم قانون اساسی تغییر کنه و مثلا "ولایت فقیه" حذف بشه. اما باید توجه کرد که اگه ما می خواهیم بدون خون و خونریزی وبدون یک انقلاب دیگه که هیچ کس هم نمی تونه پیش بینی کنه بعدش چی می شه ، این تغییرات رو ایجاد کنیم، باید از یک جایی شروع کنیم، باید قدم به قدم جلو بریم، باید اول با تغییرات کوچیک شروع کنیم و عمق تغییرات رو در آینده زیاد کنیم.

مسئله اینکه تغییرات عمیق برای ما ها قابل درک، هنوز برای بخش بزرگی از مردم کشور حذف "ولایت فقیه" غیر قابل درک، باید طعم تغییرات به اونها که اکثرا افراد دینداری هستند چشونده بشه، باید این باور در اونها هم ایجاد بشه که میشه بدون "ولایت فقیه" هم دیندار و مسلمان بود. برای این ما باید قدم به قدم حرکت کنیم، در غیراینصورت حرکت اصلاحات چه به صورت سطحی و چه عمیق محکوم به شکست، وقتی نتونیم مردم رو با خودمون همراه کنیم شکست خواهیم خورد.باید واقعیت رو قبول کنیم که بخش بزرگی از مردم ما با اینکه از همه حقوقشون محروم شدن و از نظر معیشتی هم از وضع اسفباری برخوردارن، اما با همه اینها ارادت خاصی به "ولایت فقیه" دارن، ما نمی تونیم مردم را نادیده بگیریم یا بگیم اونها نمی دونن، اگه این حرفها رو بزنیم اونوقت چطور می خواهیم بگیم که داعیه دار دمکراسی هستیم؟؟

سوم اینکه اگه خوب به حرکتهای نظام توی این انتخابات توجه کنین، می بینید که انحصارطلب ها برخورد ویژه ای با این انتخابات دارن، اینطور به نظر میاد که اگه اونها بتونن در این انتخابات حریف رو کنار بزنن، این برای اونها به معنای یک چراغ سبز همیشگی برای از بین بردن همین حقوق حداقلیه! هشیار باشید، ببینید چقدر حرکت نظام مشکوک و وهم آور بوده که حتی من احساس خطر کردم و به میدان اومدم، نشانه از این بهتر؟ سکوت خیلی عجیبی توی این انتخابات حاکم، هنوز دلیل اصلیشو نمی دونم، اما به تجربه هممون می دونیم، هر وقت انحصارطلب ها سکوت می کنن، واقعه شومی در شرف وقوع، آرامش پیش از طوفان.

به قول یکی از دوستام "وقتی تو بازی طرف مقابلتون هی جر می زنه، نباید قهر کنید! این همون چیزیه که اون می خواد!!" ، این دفعه انحصارطلب ها جر بزرگی زدن، نباید قهر کرد، به هر نحوی شده باید اصلاح طلب ها هر چند نفر که هستن، حتی 5 نفر، باید توی تهران و شهرهای دیگه اول بشن. باید آخرین اصلاح طلب رای آورده، فاصله زیادی با اولین انحصارطلب داشته باشه(حالا فرق نمی کنه این انحصارطلب مال ائتلاف "اصول گرایان" یا "سوسولگرایان" یا هر چیز دیگه)، مهم اینکه همین اقلیت اصلاح طلب با تفاوت فاحش با هر گرایش دیگه وارد مجلس بشن، تا این تفکر زنده بمونه و بشه در انتخابات ریاست جمهوری بعدی کاری کرد.

باید خود اصلاح طلب ها هم باور کنن که تفکرشون خریدار داره، تا بتونن توی انتخابات بعدی با انرژی مبارزه کنن، اونها فکر می کنن که پایگاه مردمیشون رو کاملا از دست دادن، باید اثبات بشه که اعتراض ما به روش بود نه تفکر.مطمئن باشید پیروزی اصلاح طلب ها توی این انتخابات با فعالیت و پیروزی اونها در انتخابات آینده می شه، فقط کافیه اصلاح طلب ها هر چند نفر که هستن "اول" بشن و البته با تفاوت "فاحش".

محسن صالحی

۲ نظر:

ناشناس گفت...

salam
matlab e jalebi bood. bahash movafegham
be omid e irani paidartar

ساز مخالف گفت...

ghorbanat mohsen jan ;)
be zoodi bloget ro mikhoonam.