در شرايطي مسئولان اجرايي و نظارتي برگزاري انتخابات، و احزاب و جريان هاي سياسي درون حاكميت در آخرين ساعات باقيمانده به زمان شروع تبليغات انتخاباتي، ليست هاي "تائيدشدگان" درانتخابات فرمايشي و "نامزدهاي حزبي و جناحي" را نهايي كرده اند، که سرماي زمستان هنوز از وجود مردم رخت برنبسته و دارد خود را بر ميزان مشاركت در هشتمين دوره ي انتخابات مجلس تحميل مي كند.
نتايج نظرسنجي هاي رسمي در كل كشور تاكنون بيانگر امكان مشاركت قطعي حدود يك سوم جمعيت حائز شرايط، و برآوردهاي غيررسمي نشانگر عدم مشاركت سه چهارم ساكنان پايتخت و كلان شهرها است. اين در وضعيتي است كه هنوز تمام جريان هاي سياسي غيرحكومتي ديدگاه خود را در مورد "تحريم"، "مشاركت محدود" يا "شركت كامل" در انتخابات مجلس بيان نكرده اند و جو رواني حاصل از اعتراض هاي فزاينده انتخاباتي به درون جامعه رسوخ نكرده است.
نگاهي اجمالي به بيانيه ها و مواضع جريان هاي سياسي رسمي و غيررسمي درون و بيرون كشور در روزهاي اخير نشان مي دهد كه تقريبا اكثر قريب به اتفاق شخصيت هاي حقيقي و حقوقي شاخص بيرون از حاكميت، سياست "تحريم يا عدم مشاركت" را برگزيده و به صورت علني آن را بيان كرده، يا بنا به مصالحي به سكوت اعتراض آميز دست زده اند. در مقابل، جريان هاي اصلي درون حاكميت، فارغ از اينكه به "آزاد، سالم، عادلانه" بودن انتخابات اعتراض كرده، ليست كامل در تهران، مراكز استان ها و شهرستان ها بسته يا نبسته اند، در قالب دو گروه اصلي و چند ليست حاشيه اي به مصاف دو گروه اصلي اقتدارگرا رفته اند. رقابتي كه اصلي ترين و سرنوشت سازترين آن در تهران شكل خواهد گرفت.
در چنين وضعيتي كه ليست هاي انتخاباتي اصلاح طلبان در پايتخت، به عنوان نماد كشور، با اما و اگرهاي اوليه، به طور كامل تكميل شده است، آن گروه كه پيش از اين با عنوان "اصلاح طلبان پيشرو" در انتخابات رياست جمهوري شركت كرده و بخشي از آنان اكنون در "ائتلاف اصلاح طلبان" سامان يافته اند، به دليل چنين رويكردي با اين انتخابات "غيرآزاد" و در عمل "غيررقابتي"، با شديدترين انتقادها و فشارها از جانب لايه هاي مياني اعضا و طرفداران خود، به ويژه جوانان و نوجوانان و شاخه هاي دانشجويي، مواجه شده اند. فشارهايي كه مي تواند در روز 24 اسفند 1386 به عدم تبعيت گسترده از تصميم تشكيلاتي منجر شود. علت نيز روشن است:
رهبران و چهره هاي شاخص اين جريان ها بارها تاكيد كرده اند كه اين نكته اي بديهي است كه "انتخابات آزاد، سالم، عادلانه و رقابتي" حق مسلم ملت است و فراهم بودن زمينه براي "انتخاب شدن" و "انتخابات كردن" از حقوق اوليه شهروندان. هم قانون اساسي جمهوري اسلامي بر اين حق صحه مي گذارد و هم قوانين بين المللي كه ايران متعهد به اجراي آن هاست؛ از جمله اعلاميه جهاني حقوق بشر.
اما اكنون آنان بايد به اين پرسش اساسي پاسخ دهند كه آيا شرايط حاكم بر انتخابات در جمهوري اسلامي، قوانين موضوعه به خصوص نظارت استصوابي، و عملكرد مسئولان اجرايي انتخابات در وزارت كشور و شوراي نگهبان پاسدار اين قوانين، اين تعهدها و اين حقوق اساسي ملت است؟ سوالي كه پاسخ آن كلمه اي جز "نه" نمي تواند باشد.
هيچ ناظر منصفي انتخاباتي را كه در آن نيروهاي مخالف و منتقد امكان حضور و مشاركت نداشته باشند، انتخاباتي "آزاد و سالم" نمي نامد. هيچ عقل سليمي حذف هزاران نامزد مستقل، اصلاح طلب و تحول خواه- حتي كساني كه سال ها در پست هاي بالاي اجرايي و قانونگذاري نفش ايفا كرده اند- را در مسير برگزاري "انتخابات آزاد، سالم، عادلانه و رقابتي" ارزيابي نمي كند. هيچ كسي انتخاباتي مهندسي شده را كه اكثر نامزدها و رقباي مردمي و صاحب راي حذف شده باشند و تكليف حدود دو سوم حوزه ها و نمايندگانش از پيش تعيين شده باشد انتخاباتي "عادلانه و رقابتي" نمي داند؛ بديهي است كه از نگاه لايه هاي مياني احزاب و گروه هاي اصلاح طلب و نخبگان نزديك به آنان، اين موارد همه نشانه هاي "انتصابات" است و "انتخابات فرمايشي".
اصل 20ام قانون اساسي تصريح دارد كه "همه افراد ملت اعم از زن و مرد يكسان در حمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، با رعايت موازين اسلام برخوردارند". اصل 56 ام قانون اساسي "انسان را بر سرنوشت اجتماعي خويش" حاكم دانسته و تاكيد كرده است كه "هيچكس نمي تواند اين حق الهي را از انسان سلب كند يا در خدمت منافع فرد يا گروه خاص قرار دهد". آيا روند انتخابات مجلس هشتم بر اين روال بوده است؟ موازين اسلام، عدل علي رعايت شده و "حق الهي" از انسان و "حقوق شهروندي" از "انتخاب شوندگان" و "انتخاب كنندگان" سلب نشده است؟
اين حقي است كه حاكميت ايران از نظر بين المللي نيز متعهد به رعايت آن و مستلزم به عدم نقض آن است. بندهاي مختلف ذيل ماده 21 اعلاميه جهاني حقوق بشر بر اين حق تاكيد و تصريح دارند:
1- هر شخصي حق دارد كه در اداره امور عمومي كشور خود، مستقيما يا به وساطت نمايندگاني كه آزادانه انتخاب شده باشند، شركت جويد.
2- اراده مردم، اساس قدرت حكومت است: اين اراده بايد در انتخاباتي سالم ابراز شود كه به طور ادواري صورت مي پذيرد. انتخابات بايد عمومي، با رعايت مساوات و با راي مخفي با طريقه اي مشابه برگزار شود كه آزادي راي را تامين كند.
اين گروه ها از رهبران خود مي پرسند كه آيا انتخابات 24 اسفند 1386 بر مبناي اين معيارها برگزار مي شود؟ اراده مردم- "انتخاب شوندگان و انتخاب كنندگان"- در انتخاباتي سالم ابراز مي شود كه در آن رعايت مساوات شده و آزادي راي تامين شده است؟
آنان در جلسات دربسته و در نوشته ها و گفته هاي علني خود استدلال مي كنند كه تمام اين شواهد و قرائن مهر تائيدي مي زند بر "آزاد، سالم، عادلانه و رقابتي" نبودن انتخابات مجلس هشتم. و جواب مي شوند كه آيا "ائتلاف اصلاح طلبان" جز اعتراض و انتقاد، اقدام عملي ديگري مي تواند انجام دهد؟
اين نقطه است كه شكاف اصلي را بين راس هرم تصميم گيري و بدنه ي تشكيلاتي ايجاد كرده و مي كند. و در كنارش، تعيين تكليف اين سوال سرنوشت ساز كه آيا تحريم و عدم مشاركت چاره ي كار است؟ يا نه برعكس، اين روش و منش دقيقا در مسير برنامه اي است كه برگزار كنندگان اين انتخابات مهندسي شده مي خواهند تا در فضايي تبليغاتي و به ظاهر دموكراتيك، اندك صداي انتقاد و اعتراض را در "خانه ملت" خاموش كنند و كشور را به سمت و سوي "حاكميت يك دست تر" كه در آن شخصيت هاي حقيقي و حقوق مستقل، اصلاح طلب و تحول خواه هيچ پايگاهي، حتي تريبوني براي بيان خواسته ها و مطالبات مردم نداشته باشند سوق دهند؟
هرم رهبري اين گروه از اصلاح طلبان در بگو مگوهاي تشكيلاتي استدلال مي كند كه آيا اصولا مي توان دست روي دست گذاشت و ساكت نشست كه سيلاب بيايد و اندك نشانه هاي انقلاب را بروبد و ببرد؟ دل مي تواند بيش از اين به "نابودي" و "خرابي" كشور رضايت دهد؟ يا نه، برعكس دل انسان هاي ميهن دوست از آنچه كه اقتدارگرايان نشسته بر كرسي هاي سبز رنگ مجلس و دولت حاكم شده بر منابع مادي و سرنوشت كشور به ملت تحميل كرده اند، خون است؟ در اين شرايط كه درامدهاي نفتي سه برابر شده، اما سفره ي ملت روز به روز خالي تر شده، تورم افزايشي فزاينده داشته، بيكاري رو به صعود است و سرمايه گذاري داخلي و خارجي در حال نزول و از همه بدتر تحريم هاي اقتصادي روز به روز وسيعتر و همه جانبه تر و خطر بروز جنگ در افق، مي توان "به سرنوشت ايران نينديشيد" و به فكر "نجات كشور" نبود؟ در اين شرايط سخت، در اين بحران، و در اين برهه ي سرنوشت ساز، راحت ترين و دهان پر كن ترين انتخاب شايد عدم مشاركت و تحريم انتخابات مجلس هشتم باشد، اما چه كسي تضمين مي دهد كه بهترين انتخاب هم هست؟
آيا ايران و ملت ميهن دوست آن با موردي بديع مواجهند؟ آيا شهروندان ديگر كشورها در برابر چنين دو راهي دشواري قرار نگرفته اند؟ به عنوان مثال، آنگاه كه در انتخاب رياست جمهوري پيشين فرانسه اكثر قريب به اتفاق ملت، از هر حزب و گروهي به پا خاستند، حتي به رقيب سياسي خود، ژاك شيراك راي دادند تا لوپن، نماينده ي راست افراطي بر سرنوشت شان حاكم نشود، نمي توانستند به پاي صندوق هاي راي نروند؟ حتما قادر بودند، اما آنها راهي ديگر را برگزيدند. راه و شيوه اي بديع تا بي سابقه ترين انتخابات را بعد از جنگ جهاني دوم شكل دهند و نماينده ي راستگرايان را با 83 درصد آرا در برابر 17 درصد فاشيست ها راهي كاخ اليزه كنند. يا نه، در همين كشور، آنان كه در انتخابات رياست جمهوري گذشته ي ايران در خانه نشستند يا بر سياست تحريم دميدند، اكنون از نتيجه ي كار خود، رياست جمهوري احمدي نژاد، راضي هستند؟
تمام اين استدلال ها ارائه مي شود، شنيده هم مي شود، اما اثرگذار و قانع كننده نيست. گويا حتي وزيدن نسيم بهاري هم چندان كمك كار نيست، تا يخ وجود ملت، بخصوص گروه هاي مرجع و جوانان و زنان طرفدار احزاب و گروه هاي اصلاح طلب پيشرو را آب كند و آنان را به تحرك لازم براي مشاركت گسترده در انتخابات وادارد. بخصوص كه در عمل اصلاح طلبان جز مواردي كه هيات اجرايي در وزارت كشور و فرمانداري ها، و مقام نظارتي در شوراي نگهبان ناخواسته به كمكشان آمده و امكان رقابت دروني را از آنان سلب كرده اند، خود نتوانسته اند دلخوري ها و گاه كينه ورزي ها را كنار گذارده و به ائتلافي گسترده و يك پارچه، دست كم در تهران برسند. دراين ميان، يك جناح خاص چنان تيغ به دست گرفته و بر سر دوست ديروز مي كوبد، و چنگ بر رخساره ي رقيب امروز مي كشد كه دشمن قدار اگر مي بود، چنين زخم كاري برنمي داشت!
در يك هفته اي كه به زمان برگزاري انتخابات مانده است، اگر تحول خاصي اتفاق نيفتد، كاري كارستان صورت نگيرد، برنامه اي ويژه ارائه نگردد، بعيد است كه بتوان در اين بازي به ظاهر رقابتي، جناحي از اصلاح طلبان شاهد مطلوب را در برگيرد. آن هم شاهدي كه از هم اكنون معلوم است كه ناقص الخلقه است. شاهدي كه در بهترين وجه، اگر بخت يارش شود، دو سوم اعضاي خود را پيش از زمان خلقت از دست داده است!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر