۱۳۸۸ خرداد ۵, سه‌شنبه

یک کلام، ختم کلام

یک کلام، ختم کلام

توضیحی که باید به دوستان عزیز بدم این است که، این مطلب به دهمین دوره ی انتخابات ریاست جمهوریِ، کشور جمهوری اسلامی ایران در سال 1388 مربوط است.

همه و همه با هم خواستار تغییر

تمام ایرانیانی که می دانند چه بر سر ایران آمده، در جای جای کره ی زمین خواستار تغییر شرایط کنونی هستند، و این تغییر قابل دستیابی نیست مگر با عدم حضور محمود احمدی نژاد! ما همه با هم، فارغ از سلیقه هایمان، در کنار هم هستیم تا ایران را از منجلابی که در آن فرو رفته، بیرون بکشیم. چون به کشورمان، شخصیت مان و مردم ایرانمان عشق می ورزیم.

عدم حضور احمدی نژاد، چگونه؟

بعضی دوستان بدون اطلاع یا گاهاً با مقاصد تبلیغاتی، شروع به گستراندن این ایده نموده اند که: "اگر می خواهید احمدی نژاد نباشد، باید به این شخص رای دهی!"

همه می دانند که شکست احمدی نژاد در دوره ی اول انتخابات غیر ممکن است، حتی با بزرگترین موج انتخاباتی موجود (سید محمد خاتمی) دستیابی به این مطلوب غیر ممکن می نمود. چون در دوره ی اول امکان دستیابی به بیش از نصف آرا برای هر کدام از کاندیداها (با توجه به تعدد کاندیداها) غیر ممکن می نماید.

همه می دانند که همه ی امید ها در جهت کشیده شدن انتخابات به دوره ی دوم می باشد، برای رسیدن به این هدف شرکت کردن در انتخابات و رای ندادن به احمدی نژاد کافی است. شما بین موسوی، کروبی و رضایی به هر کدام رای دهید، احتمال شکست احمدی نژاد را بیشتر می نماید و رای دادن اختصاصی به هر یک از کاندیداهای موجود هیچ تاثیری در شکست احمدی نژاد نخواهد داشت. فقط و فقط حضور شما تعیین کننده است، روی صحبتم با کسانی است که با سمپاشی و دروغ گویی دیگران را اغفال کرده، و آنها را مجاب می کنند که به کاندیدایی خاص رای دهند تا از احمدی نژاد رهایی یابند.

آزادی و موفقیت، چگونه؟

با توضیحات بالا، دیگه تبلیغاتی که در زمینه ی رای دادن به شخص خاصی می باشد، کاملاً مسخره و زشت به نظر می آید، حتی اگر رضایی با احمدی نژاد به دوره ی دوم انتخابات راه یابد، احتمال بسیار بالایی برای پیروزی ایشان بر احمدی نژاد وجود دارد.

بنابراین هرکسی مسئول رای خود می باشد و وظیفه ی همه ی ماست که براساس معیارهای شخصی کاندیدای اصلح خود را انتخاب نماییم.

برای شکست احمدی نژاد لازم نیست به شخص خاصی رای بدهیم، فقط کافی است رای بدهیم، ولی به احمدی نژاد رای ندهیم.

نامزد اصلح؟

به نظر من نامزد اصلح یعنی:

- تیم اقتصادی، سیاسی و فرهنگیِ مقتدر

- برنامه های مدون

- شجاعت و اراده در جهت اجرای برنامه ها

به نظر شما نامزد اصلح کیست؟ این مشخصات را در چه کسی می بینید؟

حرف آخر

از دوستانی که داعیه ی اصلاح طلبی و آزادی دارند، خواهشمندم چون خودشان مدهوش صحبت هایی فردِ خاصی شده اند، دیگران را اغفال ننمایند، از این نیاز به تغییر، سوء استفاده ننمایند! چون اینکار بین آنها و طرفداران احمدی نژاد مرزی باقی نخواهد گذاشت.

از دوستانی که به دستور آقای خاتمی به میدان ریخته اند، خواهش می کنم به رای و نظر مردم احترام بگذارند، اجازه دهند هرکسی رای خود را در صندوق بریزد.

با دروغ بافی، از موقعیتِ بوجود آمده سوء استفاده ننمایند، اگر احمدی نژاد مردم را اغفال کرد، اگر مردم از احمدی نژاد خسته و عصبانی هستند، ناپسند تر از آن اینست که از این خستگی و عصبانیت، سوء استفاده کنیم. افرادی که اینگونه به میدان آمده اند، خود نمی دانند چه می خواهند! وای به روزی که دیگران را نیز با این عدم آگاهی به ورطه بکشند.

والسلام علي من الطبع الهدي

محسن صالحی

26 ماه می سال 2009 میلادی

۱۳۸۸ خرداد ۲, شنبه

ای کاش می توانستم

من کسی هستم که 8 ساله که در هیچکدوم یک از انتخابات های ایران شرکت نکردم، اما تقریباً 2 ماه پس از انتخاب شدن آقای احمدی نژاد برای انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 لحظه شماری می کنم و تصمیم شرکت در این انتخابات رو از اون موقع گرفتم، فقط به این خاطر که اشتباه سال 1384 دوباره تکرار نشه.

فکر می کنم تعداد زیادی از دوستانی که انتخابات ایران رو تحریم کردند، نظری مشابه با نظر من دارند و این بار تصمیم به شرکت در انتخابات گرفتند.

اگه به نظر سنجی ها و وضع جامعه ی ایران خوب دقت کنیم به این نتیجه می رسیم که در این دوره از انتخابات شکست دادن احمدی نژاد در دور اول انتخابات بسیار مشکله، در عین حال پیروزی آقای احمدی نژاد هم با اوصاف کنونی مملکت خیلی بعید به نظر می رسه، و امید در اینه که با کشیده شدن انتخابات به دور دوم و افزایش مشارکت مردم این آقا در دوم شکست بخورند.

با اعلام کاندیداتوریه آقای خاتمی من تصمیم گرفتم که به ایشون رای بدم، بعد از انصراف خاتمی و کاندیداتوریه موسوی و همچنین حمایت خاتمی از موسوی تصمیم گرفتم از آقای مهندس موسوی حمایت کنم، اما چند روزی هست که با بررسی صحبت ها و اظهار نظرهای آقای موسوی و مقایسه ی اونها با نظرات دیگر کاندیداها تصمیمم عوض شده و به شدت حامیِ پیروزی آقای کروبی هستم و کمر بستم که در این مورد به دیگر دوستان هم اطلاع رسانی کنم.

نتیجه ی این اطلاع رسانی این بوده که دوستان به من اعتراض کردن که با انتقاد از آقای موسوی از مشارکت مردم در انتخابات کم می کنم! و دوستان به من می گن که هدف فقط نیومدنه احمدی نژاد، و فرقی بین کروبی و موسوی نیست، هر کسی در دور دوم به مصاف احمدی نژاد بره باید به همون رای داد! مطمئناً من هم در دوم هر کسی با احمدی نژاد در رقابت بود به او رای می دم حتی اگه محسن رضایی باشه.

اما من اینجا صحبتی دارم، به نظر من در حال حاضر اونقدر مشارکت بوده که تقریباً از کشیده شدن انتخابات به دور دوم مطمئن باشیم، الان باید ببینیم چه کسی باید در دور دوم به مصاف احمدی نژاد بره و این موضوع خیلی هم مهمه!

دوستان بیایید با خودمون صادق باشیم اکثر ما فقط به این دلیل از موسوی حمایت می کنیم، چون خاتمی از موسوی حمایت می کنه! وگرنه آقای موسوی تا به امروز که من این متن رو دارم می نویسم هیچ برنامه ای ارائه نکردن! اصلاً خط مشی خودشون رو هم معلوم نکردن!! که ما بدونیم ایشون با ما هستند یا بر ما! آخه اصولگرای اصلاح طلب یعنی چی؟؟؟ اصولگرایی و اصلاح طلبی تعریف مشخص دارند، موضع این دو تفکر در خیلی از موارد بر خلاف همدیگره! این خط مشی تعریف نکردن دقیقاً همون کاریه که احمدی نژاد در سال 84 کرد، چرا؟ چون این روش به درد آدم های بی برنامه و تصمیم گیریهای یک شبه می خوره! احمدی نژاد هم همین کار رو کرد که خودش بتونه بیاد بگه اسرائیل باید از روی نقشه ی جهان محو بشه! بعد معاونش بیاد بگه ما دوست اسرائیلیم! این روش مال آدم های ضعیف و یا یک دنده و لجبازه! که با این مشخص نکردن حدود بتونن در آینده از پاسخگویی طفره بروند!

از طرفی موسوی تا به امروز به جز انتقاد از دولت به ما چی ارائه کردن؟ دریغ از یک خط برنامه! در تمام سخنرانیهاش می گه احمدی نژاد این کارو کرد یا اون کار رو کرد! طوری حرف می زنه اینگار ما خودمون این چیز ها رو نمی دونیم! جناب آقای مهندس موسوی ما خودمون تمام ای اشکالاتی که شما می گید رو می دونیم که اینبار انتخابات رو تحریم نکردیم، شما لطفاً بفرمایید راهکارتون برای این مشکلات چیه؟ مثله احمدی نژاد شعار ندید، لطفاً برنامه ی مدون ارائه کنید!!

آقای خاتمی مرد بزرگيه، هميه ما می دونيم، اما مسئله اينکه آيا حمايته آقای خاتمی برايه انتخاب شدنه آقای موسوی کافيه؟ وقتی نزديکترين دوستانه خاتمی از کروبی حمايت می کنند؟ بهترين افراد تیم اقتصادیه دولت هاشمی و بهترین افراد تیم فرهنگی و سیاسیه آقای خاتمی از کروبی حمایت می کنند! آقای کروبی تا امروز چندین بیانیه در زمینه های مختلف صادر کردن و برنامه هاشون رو معرفی کردن، و بزرگتر از اون اینه که تقریباً تمام اعضای کابینه شون رو مشخص کردن، کاری که کروبی در این انتخابات کرد در تاریخ انتخابات ایران بی سابقه بوده، برای اولین بار در تاریخ ایران یک نامزد اومده و برنامه هاش رو مدون (و نه شعار گونه) داره ارائه می کنه، کله اعضای کابینه اش رو داره به مردم معرفی می کنه، این نشوندهنده ی احترام این شخص به شعور سیاسیه مردم ایرانه، نمایانگر لیاقت و عزم این شخص برای پیشبرد و دستیابی به اهدافشه! و اینکار قابل تقدیر و ستایشه!

در اونطرف ما چی داریم؟ احمدی نژاد که تکلیفش معلومه! محسن رضایی که احتمال رای آوردنش خیلی کمه! و جناب آقای مهندس موسوی که من هربار صحبتهاش رو می خونم یا گوش می دم، یاده احمدی نژاد سال 84 می افتم! یک آدم بی برنامه! که 90 درصد طرفداراش فقط و فقط چون خاتمی از موسوی حمایت کرده، دارن ازش طرفداری می کنن! همین!! دوستان خاتمی هم انسانه و جایز الخطا! پیامبر نیست که! اگر پیامبر بود حداقل نزدیکترین دوستانش ازش پیروی می کردند و از موسوی حمایت می کردند!

همه ی ما می دونیم که هم خاتمی و هم کروبی قبل از اعلام نامزدیه خودشون با موسوی صحبت کردند و ازش دعوت کردند که کاندیدا بشه، اما آقای موسوی بعد از بررسی و فکر کردن، تصمیم به عدم حضور در انتخابات گرفتند! اما یک ماه بعد درست در زمانی که خاتمی و کروبی اعلام کردند که در انتخابات شرکت می کنند! فرشته ی وحی بر موسوی نازل می شه و دستور حضور در انتخابات می ده! و ایشون اعلام آمادگی می کنند، که باعث کناره گیریه خاتمی می شه!! دوستان به این موضوع فکر کنید! مرد 65 ساله ای که 8 سال هم نخست وزیر این مملکت بوده! اونقدر اراده نداشته که تصمیم بگیره و مطمئن باشه که تصمیمش درسته! این خجالت آور نیست؟ این شخص چطور می خواد فردا از حقوق ایرانیان با اراده ی آهنین دفاع کنه؟ کسی که حتی تکلیف خودش رو هم نمی دونه! عین دختر 14 ساله امروز می گه نه! فردا یکدفعه میاد میگه آره!! چرا از کنار موضوعی به این مهمی به سادگی می گذریم؟؟ واقعاً چرا؟ این شخص چطور قابله اعتماد؟ اگه 6 ماه دیگه یکدفعه مثله تصمیم نامزد شدنش در انتخابات یکدفعه نظرش عوض بشه چه بلایی سر کشور میاد؟ باور کنید احمدی نژاد به این آقا ارجحیت داره! حداقل ثابت قدمه!! چرا ما باید فقط و فقط به این دلیل که خاتمی از این آقا حمایت می کنه، پشت سر چنین شخصی راه بیفتیم و آینده ی کشور رو از اینی که هست بیشتر به مخاطره بیندازیم؟ مگر خود ما قدرت تحلیل و تشخیص نداریم؟

دوستان ازتون خواهش می کنم، فارغ از حمایت خاتمی از موسوی، صحبتهای موسوی رو در این مدت بذارید جلوتون واقعاً بی طرفانه بررسی کنید، می تونید صحبتهای احمدی نژاد در سال 84 رو هم بگذارید کنارش و ببینید حرفهای موسوی به چه کسی شبیه! بعد بی طرفانه قضاوت کنید، ببینید این آقا تا به امروز به جز گلایه از دولت احمدی نژاد (که خودمون همش رو می دونیم) چه حرفه دیگه ای زده؟ که ارزشه شنیدن داشته باشه؟ اگه این گلایه ها کافیه که محسن رضایی هم این حرف ها رو می زنه!

بیایید الان که تصمیم گرفتیم انتخاب کنیم، حداقل بین کاندیداهای موجود اصلح رو انتخاب کنیم! تعریف من از نامزد اصلح اینه: تیم اقتصادی، سیاسی و فرهنگیه قدرتمند --- برنامه های مدون --- شجاعت و اراده ی قوی برای اجرا و پیگیریه برنامه هاش--- به نظر شما کاندیدای اصلح چه مشخصاتی باید داشته باشه؟ آیا اون نشانه ها رو در موسوی می بینید؟ این نشانه ها رو در چه کسی می بینید؟

در آخر با قطعه ای از شاملو حرفم رو تموم می کنم:

با چشمها ز حیرت این صبح نا بجای، خشکیده بر دریچه ی خورشید چار طاق، بر تارک سپیده ی این روز پا بزای! دستان بسته ام را آزاد کردم از زنجیرهای خواب، فریاد بر کشیدم، اینک چراغ معجزه مردم! تشخیص نیم شب را از فجر، در چشمهای کور دلیتان سویی به جای اگر مانده است آنقدر، تا از کیستان نرفته است تماشا کنید خوب، در آسمان شب پرواز آفتاب را! با گوشهای نا شنواییتان این طرفه بشنوید، در نیم پرده ی شب ، آواز آفتاب را! دیدیم، گفتند خلق نیمی پرواز روشنش را، آری! نیمی به شادی از دل فریاد بر کشیدند با گوش جان شنیدیم آواز روشنش را، باری من با دهان حیرت گفتم ، ای یاوه یاوه یاوه ، خلایق مستید و منگ!!! یا به تظاهر تزویر میکنید، از شب هنوز مانده دو دانگی، ور طائبید و پاک و مسلمان نماز را هنوز از چاوشان نیامده بانگی!!!

هر گاو گند چاله دهانی، آتش فشان روشن خشمی شد، این گول بین که روشنی آفتاب را از ما دلیل میطلبد! طوفان خنده ها، خورشيد را گذاشته مي خواهد با اتكا به ساعت شماته دار خويش بيچاره خلق را متقاعد كند كه شب از نيمه نيز بر نگذشته است! طوفان خنده ها...من درد در رگانم، حسرت در استخوانم، چيزي نظير آتش در جانم پيچيد، سر تا سر وجود مرا گويي چيزي به هم فشرد، تا قطره اي به تفتگيه خورشيد جوشيد از دو چشمم، از تلخي تمامي درياها در اشك نا تواني خود ساغري زدم!

آنان به آفتاب شيفته بودند، زيرا كه آفتاب تنها ترين حقيقتشان بود، احساس واقعيتشان بود، با نور و گرمي اش مفهوم بي رياي رفاقت بود، با تابناكيش مفهوم بي فريب صداقت بود، اي كاش مي توانستند از آفتاب ياد بگيرند كه بي دريغ باشند در درد ها و شادي هاشان، حتي با نان خشكشان و كارد هايشان را جز از براي قسمت كردن بيرون نياورند....

افسوس... آفتاب مفهوم بي دريغ عدالت بود و آنان به عدل شيفته بودند و اكنون با آفتاب گونه اي آنان را اينگونه دل فريفته بودند، اي كاش مي توانستم خون رگانِ خود را من، قطره قطره قطره بگريم تا باورم كنند، اي كاش ميتوانستم، يك لحظه ميتوانستم، اي كاش، بر شانه هاي خود بنشانم اين خلق بي شمار را گرد حباب خاك بگردانم تا با دو چشم خويش ببينند كه خورشيدشان كجاست و باورم كنند... اي كاش مي توانستم..........

۱۳۸۸ اردیبهشت ۳۱, پنجشنبه

اقتصاد دوران جنگ، دولت یا مردم؟

اقتصاد دوران جنگ دولت یا مردم؟

من که از دوران نخست وزیریه مهندس موسوی چیزی یادم نمیاد، تنها چیزی که می دونم اینکه پدرم دوران رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد رو با دوران جنگ یا به عبارتی نخست وزیریه مهندس موسوی مقایسه می کرد و می گفت اون دوره با اینکه جنگ بود وضعیت معیشت از الان (با توجه به جنگ) بهتر بود! الان که آقای مهندس موسوی بعد از سال ها سکوت کاندیدا شده و مصاحبه و سخنرانی می کنند، فرصتی برام پیش اومد که با ایشون و تفکراتشون آشنا بشم! از اولین مصاحبه ی میرحسین تا به امروز من از ایشون هیچ برنامه ای برای اصلاح وضعیت کشور ندیدم، ایشون حتی هیچ هدفی هم مشخص نکردند که می خوان به چی برسن! حرف های ایشون بیشتر یک سری کلی گویی های شعار مابانه اس، که همیشه منو به یاد احمدی نژاد می اندازه! واقعاً دوستان صحبتهای این آقا رو مرور کنید، به جز انتقاد از دولت احمدی نژاد ایشون هیچ چیزِ دیگه ای ارائه نکردند! من توی این مدت واقعاً شک کردم که عامل اون وضعیت مناسب در اون زمان آیا دولت ایشون بوده یا جنگ؟؟؟ این موضوع مهمیه! اگه ما ایرانیها خودمون رو بشناسیم جواب این سئوال مشخص می شه.

با بررسی صحبتهای آقای موسوی دیگه تقریباً مطمئن شدم که ایشون اصلاً برنامه ای نداره و حتی اون موقع هم که نخست وزیر بوده بعید می دونم داشتن! تنها عامل عدم فروپاشیه ایران در دوران جنگ، خود جنگ بوده، نه دولت! می گید چرا؟

جوابش در فرهنگ ما ایرانیها نهفته اس! مثلاً ما خیلی هامون با نظام جمهوری اسلامی مخالفیم، اما اگه آمریکا بخواد حمله کنه به ایران که فقط نظام ایران رو عوض کنه و یک نظام دموکراتیک با کمک مردم بسازه، من مطمئنم که مخالفین نظام بیشتر از موافقین نظام واسه ی این مملکت خون می دن! یکیشون خود من!

در زمان جنگ ایران و عراق هم همین اتفاق افتاد، دلیل اون وضعیت اقتصادی فقط و فقط اتحاد مردم بود، به نظر من این آقای موسوی با این سخنرانی هاش تا الان به خیلی ها ثابت کرده که اصلاً آدم اهل برنامه ریزی نیست، دلیل موفقیت دولتشم این بود که ایرانیها اون موقع به خاطر شرایط جنگ همه ی اختلافاتشون رو کنار گذاشتن و تمام خط بندی ها رنگ خودشون رو باختن و دیگه جناح بندی های امروز بی معنی شد... و همه و همه دست به دست هم دادن که کشور از اون وضعیت سربلند بیرون بیاد. مطمئنم اگه شما هم درست به موضوع فکر کنید به همین نتیجه می رسید. حالا چرا من باید با این توهم از ایشون حمایت کنم؟ که از احمدی نژاد خلاص بشم؟؟؟

ناگفته نماند هدف من از این حرف ها رای جمع کردن واسه ی احمدی نژاد یا کم کردن رای موسوی نیست! اما این چند روز اخیر که صحبت های موسوی رو مرور می کنم و با صحبت های احمدی نژاد در سال 84 مقایسه می کنم، می بینم عین احمدی نژاد داره حرف می زنه! برنامه ای هم که تا الان ارائه نداده! می ترسم از چاله در بیاییم بیفتیم توی چاه! هر دوی این آقایون بی برنامه هستن، دقیقاً مثله همدیگه! اما احمدی نژاد حداقل یک مزیت داره اونم شجاعتشه! والا! اون موقع که موسوی نخست وزیر و خامنه ای رئیس جمهور بود، خامنه ای یک پِخ به موسوی کرد، موسوی رفت استعفا داد بعدشم 20 سال رفت توی لونش و بیرون نیومد، حتی یکبارم درباره ی مملکت اظهار نظر نکرد! وای به الان که خامنه ای رهبر شده و مخالفت باهاش مثله مخالفت با خداس! می ترسم اگه این دفعه اختلافی بینشون پیش بیاد، این بنده خدا مهندس موسوی بره خودکشی کنه! حالا واقعا نمی خوام وارد بحث قتل زندانیان سیاسی سال 67 بشم و از نقش دولت موسوی توی اون قتل ها بگم! که امروز آقای موسوی با وقاحت تمام توپ رو می اندازند توی زمین قوه قضائیه! خدا رو شکر آقای منتظری تصویر ده ها مدرک از نقش اصلی و بسیار مهم وزارت اطلاعات آقای موسوی در قتل های اون سال رو در وبسایتشون منتشر کردن، که علاقه مندان می تونن برن اون مدارک رو با چشم های خودشون ببینند! و این سئوال رو از خودشون (و نه از آقای موسوی، چون ایشون جوابی ندارن) بپرسن، که کسی که دولتش عامل و ناظر مستقیم قتل نزدیک به چهار هزار نفر ایرانی که به جرم های سیاسی در زندان بودند بوده و هیچ دفاعی از حقوق این ایرانیان نکرده و امروز بعد از 20 سال حتی حاضز به یک عذرخواهیه خشک و خالی هم نیست و تقصیر رو گردن دیگری می اندازه!! چطور ممکنه این بار بیاد و پاسدار حقوق ایرانیان باشه!

دوستان موسوی تا امروز نه برنامه ای داشته و نه تیم درستو حسابی تونسته دور خودش جمع کنه! تنها کسی هم که ازش حمایت کرده خاتمی و یک تعداد محدودی از طرفدارانش و بقیه اش هم که مردمی هستن که خاطره ی دوران جنگ رو دارن! من نمی دونم چرا اکثر ما چون خاتمی از موسوی حمایت کرده، ما هم ازش حمایت می کنیم!! نزدیکترین دوستان و اطرافیان خاتمی هم حاضر نشدند از موسوی حمایت کنند!!آخه چرا؟ بابا تمام آدم حسابی های دولت هاشمی و خاتمی دارن از کروبی حمایت می کنن! حتماً یک دلیلی داره!!

کروبی هم شجاعت داره، هم برنامه که تا حالا در چند زمینه بیانیه صادر کرده، برنامه هاشو گفته و اهدافش رو مشخص کرده، و در آخر و مهمتر از همه تیم بسیار قدرتمندی دور خودش جمع کرده! موسوی به جز خاتمی کی رو داره؟؟

خلاصه می کنم حرفهم رو، دوستان اکثر ماها کسانی هستیم که دوره ی قبل انتخابات رو تحریم کردیم و الان فهمیدیم که اینکار اشتباه! و می خواهیم رای بدیم! حداقل الان که می خواهیم رای بدیم بیایید انتخاب درست بکنیم، کاری نکنیم که از چاله در بیاییم و بیفتیم توی چاه! خداییش برید صحبت های این مدت موسوی رو با صحبت های احمدی نژاد در سال 84 مقایسه کنید! عین هم حرف می زنند! بیایید انتخاب درست بکنیم! ما که می خواهیم این وضعیت رو تغییر بدیم، حداقل تغییرِ درست بدیم.