۱۳۸۷ خرداد ۲, پنجشنبه

تاریخ شکوهمند

دیباچه

همه ایرانیان با تاریخ ایران پیش از اسلام آشنایی نسبی دارند، و اون رو دوران درخشش این مرز و بوم می دانند. داریوش کبیر و سلسله هخامنشیان که کل آسیای میانه و تا شمال آفریقا رو تحت سیطره خود داشتند و تخت جمشیدی که همه ی ایرانیان به آن می بالند. و همگان بر این باورند که یک عده عرب بادیه نشین و امی به این فرهنگ متجلی و درخشان حمله ور شدند و تمام قدرت ایرانیان رو به نابودی کشیدند و شاید خیلی از ایرانیان هنوز مشکلات کنونی کشور رو مرتبط با اون حمله ی خانمان سوز می دانند.

ما دوران درخشش کشورمان رو متعلق به پیش از اسلام و مصادف با حکومت هخامنشیان می دانیم، بهتره اینطور بگم افتخار ما صرفا بخاطر حکومت و قلمروی این سلسله است، چون اصلا چیز دیگه ای برای ارائه نداریم! یعنی صرف قدرتمند بودنشون مایه ی مباهات ماست. تا حالا شده مثلا چیزی در مورد پیشرفت علمی ، فرهنگی، اقتصادی، معیشتی و .... ایرانیان در اون دوران درخشان شنیده باشید؟ من که تعداد زیادی از منابع تاریخ ایران پیش از اسلام رو بررسی می کردم، به این نکته برخوردم که ما هیچکدوم از اینها رو برای عرضه نداریم! پس سئوال اینه که چطور این دوران رو درخشان می نامیم؟؟

اگر تاریخ کشورهای دیگه رو بخونید به یک تفاوت فاحش در مورد تاریخ ایران پی خواهید برد، اون تفاوت اینه که در کتب تاریخ دیگر تمدن ها، نویسنده وقایع، دلایل و مستندات رو با زمان ذکر کرده و بعد از اون به بررسی اون واقعه پرداخته. نکته ی جالب در مورد تاریخ ایران اینه که تماماً داستان، که به همت جناب هرودوت گرد آوری شده، خیلی جالبه هرودوت تقریبا 7 قرن بعد از کوروش بدنیا اومده، داستان کودکی کورش رو طوری نقل کرده که اینگار همبازی کوروش بوده، حتی کم مونده تعداد دستشویی رفتن کوروش رو هم اونجا بنویسه! تقریباً تمام باستان شناسان داخلی و خارجی فقط گفته های هرودوت رو نقل کردند، بعضی ها پا رو فراتر گذاشتند و مثلا کار بیشتری کردند و گفته های یک یونانی دیگه رو برای مقایسه با حرفهای هرودوت آوردند، و بعد از اون به بررسی اختلافات این دو داستان پرداختند!! در تمام گفته های هرودوت و باستان شناسان معاصر هیچ اثری از مدرک نیست! فقط داستان گویی! که برای معرکه گیری خیلی مناسبه! نکته ی جالب توجه اینه که نه در دوران به اصطلاح درخشش ایران و نه بعد از اون هیچ دانشمند یا مورخ یا حتی معرکه گیری که ایرانی باشه اقدام به ضبط چیزی از تاریخ پر شکوه ایران نکرده!! آیا این موضوع عجیب نیست؟ واقعا چرا؟ تابحال به این فکر کردید؟ در کتابهای باستان شناسان و دانشمندان ایرانی حتی یک خط هم در مورد دوران درخشش این تمدن وجود نداره؟!

با هرودوت آشنا بشیم:

تنها منبع تاریخ ایران در دوران درخشش بیش از یک معرکه گیر خیابانیه یونان باستان نبوده، هرودوت که در شهرهای مختلف به معرکه گیری می پرداخته و داستان سرایی می کرده و از این طریق امرار معاش می کرده و کتابی که به او منتسب توسط خودش نوشته نشده بلکه توسط جوانانی که پس از معرکه گیری هرودوت اقدام به جمع آوری پول از تماشاچیان می کردند به رشته ی تحریر در آمده است! نمی خوام 100 درصد این شخص رو زیر سئوال ببرم، اما همه می دونن که برای داستان سرایی آدم باید داستان رو طوری بگه که برای شنونده جذاب بشه مثال روشن فردوسی خودمونه، و مطمئنا جناب هرودوت هم اینکار رو می کرده، و این واقعیت دقت مطلب رو به شدت کاهش می ده، هدف این مقال سرکوب شخص هرودوت نیست، هرودوت کاره خودش رو انجام می داده، و هدفش از این داستانها هم سرگرم کردن مردم بوده، هیچ جا هم مدعیه مورخ بودن نشده، این باستان شناسان کنونی هستند که از داستانهای هرودوت شمایل یک تمدن رو بیرون می کشند، حالا سئوال اینه که آیا یک باستان شناس می تونه این داستان ها رو عینا به عنوان تاریخ یک تمدن به جامعه تزریق کنه؟ اصلا وظیفه ی باستان شناس چیه؟ مگر نه اینکه باستان شناس یا تاریخ دان باید به دنبال دلیل و مستندات برای اثبات گفته هاشون بگردند؟ آیا این چیزی جز پلشتی تاریخ دانان رو در مقابل تاریخ کشور عظیمی مثل ایران به اثبات نمی رسونه؟ یا شاید اصلا دلیلی برای ارائه وجود نداره!؟

متاسفانه واقعیت اینه که تاریخ شناسان داخلی و خارجی دلیلی برای اثبات گفته های هرودوت ندارند و برای همین فقط گفته هاشو تکرار می کنن! اما آیا این خیانت به تاریخ و تمدن ایران نیست؟ آیا نباید بررسی کرد و واقعیت رو روشن کرد؟

متاسفانه باستان شناسان داخلی فقط گفته های همفکران خارجیشون رو تکرار می کنن،دلیل اینکار هم شاید این باشه که نمی خوان از خواب ایران شکوهمند و قدرتمند بیدار بشن! اما آیا اگه ایران آن زمان از لحاظ جغرافیایی پهناور بود این به معنای درخشش تمدن کشور ما است؟ واقعا درخشش و قدرت واقعی در چیست؟ در کشور گشایی؟؟ یا در پیشرفت های علمی، فرهنگی ، اقتصادی و ....؟؟

اگر تاریخ دانان ما این طرز فکر رو تغییر می دادند، شاید اونوقت می تونستن بدون غرض به بررسی تاریخ ایران بپردازن. اگر می تونستن درخشش رو اونطوری که واقعا ارزش داره تعریف کنن، اونموقع شاید ما با واقعیت روبرو می شدیم.

من هم آرزو دارم که تمدن ایرانیان رو درخشان ببینم، اما از دید من حمله و تسخیر دیگر کشورها به معنای درخشش تمدن نیست، من به دنبال حقیقت هستم، ترجیح می دم به جای سراب، واقعیت رو ببینم.

از این به بعد سعی می کنم به بررسی منابع به اصطلاح تاریخ ایران بپردازم، اون موقع شما هم به گافهای بزرگ پی خواهید برد.

امیدوارم خوانندگان از روحیه ی حقیقت طلبی برخوردار باشند و بتونند در مقابل حقیقت تسلیم بشند.

محسن

هیچ نظری موجود نیست: