با کروبی گوشت را برای همیشه از دم دست گربه بردارید
هیچ فکر کرده اید به معنی حرف کروبی، وقتی که موسوی گفت که گشت ارشاد را جمع میکند، و کروبی جواب داد که در زمان کروبی گشت ارشاد خودش جمع میشود؟
در نیم قرنی که از کشف نفت در ایران میگذرد، چند مقطع کوتاه را داریم که کسانی مثل مصدق، یا خاتمی آمدند و خواستند که دولت را از ارباب به نوکر ملت تبدیل کنند اما نتوانستند و در فردای پس از هر کدام از این رهبران خیر خواه اتفاقا دولتی بر سر کار آمد که از همیشه اربابتر و سرکوبگر تر بود، چرا این طور شده؟ چه عنصر گمشدهای در اصلاحات مصدق و خاتمی بود که بعد از آنها ملت اینگونه در برابر کودتاچیان ۲۸ مرداد یا احمدی نژادها بی دفاع و دست بسته رها شدند؟
دهها سال است که موجودی به نام دولت، این گربه خوش خط و خال ما را با زبانهای مختلف فریب داده و قانع کرده است که نفت این گوشت لذیذ را به او بسپاریم تا او آنرا بخورد و تنومند شود. اولش قرار بود این جناب گربه برود و فقط روی پشت بازو و عضلات گردن کار کند تا هر موش متجاوزی با دیدن گردن گربه ما از تجاوز پشیمان شود و اگر هم تجاوز کرد با پنجولهای جناب گربه بر سر جایش نشانده شود.
اما به تدریج که درامد نفت و در نتیجه میزان گوشت قابل تصرف جناب گربه بیشتر شد، ایشان برای اجتناب از اینکه گوشت را با ملت تقسیم کند، شرح وظایف خود را مفصل تر کردند، یعنی از ما اصرار که بابا شما همان موش را بگیرید ما راضی هستیم و باقی کارها را خودمان میکنیم، و از جناب گربه انکار که نخیر ایشان خوشحال میشود که بتواند در زمانی که از موشگیری فراغت دارند سایر امور مارا هم برایمان انجام دهند.
خلاصه ایشان به زور ما را راضی کردند که جیره غذایشان چند برابر شود و مالکیت تمام نفت یا همان گوشت مال ایشان باشد، در عوض به ما وعده انجام دو کار دیگر را دادند، اول اینکه قول دادند که برایمان فیل هوا کنند، یعنی به جای اینکه خود ما زحمت ساخت بعضی چیزها را بکشیم ایشان به جای ما برایمان کارخانه و سد و جاده و تلفن و مدرسه و مسجد و بیمارستان و به قول خود جناب گربه سرمایه گذاری زیربنایی انجام دهد، دوم اینکه قول دادند که اگر از میان ماها کسی نیازمند و گرسنه شد، به جناب گربه مراجعه کند تا ایشان کمی از ذخیره گوشت خود را به او بدهد. البته ما رو هم مجبور کردند کلی هزینه آرایشگر و خیاط بدیم که تیپ ایشون رو مناسب امر خطیر فیل هوا کنی بکنه. کار اصلی موشگیری رو هم مقرر فرمودند کمتر مزاحم ایشون بشیم، مخصوصاً در مورد موشای کثیفی مثل ناامنی، اعتیاد، فساد، کیف قاپی، زور گیری، تخریب محیط زیست، کلاه برداری، ارتشا و کلا اموری که مستقیماً توهین به ایشون نباشه، فرمودند بنا شون بر این است که ما رو به حال خودمون بگذارند و ازیشون انتظار کمک نداشته باشیم، چون ایشون رو از فیل هوا کنی و دادن پاسخ کوبنده به موشهای یاوه گوئی که کیان جناب گربه رو هدف گرفته اند باز میدارد و پنجول مبارک روهم بیخودی کثیف و کند میکنه.
اما اتفاقی که افتاد این بود که این جناب گربه، فیل هوا کن موفقی نبود، یعنی چند تایی فیل هوا کرد ولی با هزینهای ۱۰ برابر( که نفهمیدیم چرا همه داده شد به شرکتهایی مانند گربه سازان، گربه گستر،انصار الگربه) در زمانی ۱۰ برابر طولانیتر و با کیفیتی یک دهم آنچه که خودمان میتوانستیم بکنیم. در مورد دادن سهمی از گوشت به نیازمندان هم همینطور شد، یعنی بالاخره تو این ۵۰ سال اخیر یه چند باری یه چیزهایی به بعضی هامون از این گوشت داده، که باعث شده خیلیمون دچار توهم بشوند که بله جناب گربه واقعا هوای مارو داره، ولی در مقایسه با خوراک خود این جناب گربه این کمکها هیچ بود. بودجههای تخصیص گوشت به مردم و نیازمندان هم ۵۰% گیر نزدیکان خود جناب گربه میامد، ۴۰% بقیه رو بین کسانی که بهتر بتوانند میو کنند توزیع کردند که منجر شده مردم همه صبح تا شب در حل تمرین میو کردن برای عزیز شدن پیش جناب گربه شوند و البته ۱۰% رو هم به نیازمندان واقعی مرحمت فرمودند.
البته در پاسخ به اعتراض ما تا حالا چند بار این گربه قول داده اخلاقش رو بهتر کنه، یک بار ۳۰ سال پیش با چشم اشکین گفت که پیام انقلاب مارو شنیده و میخواد دیگه خوب بشه، ولی ما دیگه حرفشو باور نکردیم و حسابی زیر و روش کردیم طوری که یه چند سالی وانمود میکرد تارک دنیا شده، نه اینکه موشهای خارجی هم بهمون حمله کرده بودند، دیگه واقعا دلمون برای گربه میسوخت، و به جز نفت، غذای خودمون رو هم به اون میدادیم که یه وقت از پا نیفته.
اما همین که خطر موشها دفع شد، شروع کرد به قلدری، هرچی هم هاشمی غذاشو زیاد کرد و پاپیون بست به دمش و از پنجولش تعریف کرد که چقدر برای پیانو زدن خوبه، مگه گربه هه راضی میشد، باز بیشتر گوشت میخواست.
خاتمی که اومد، یک بخشی از گوشت رو برد به بهانه صندوق ذخیره ارزی گذشت تو طاقچه که از دم دست گربه هه دور باشه، شاید یه کم لاغر شه، اما دولت بعدی که اومد تمام گوشتهای تو طاقچه رو یه لقمه کرد.
خلاصه دوستان من، قصه به اینجا رسیده که حالا ما ۲ تا کاندیدای خوب داریم، یکی موسوی که اومده و داره قول میده که از این گربه چاق و چله که دیگه ماشالا واسه خودش ببری شده، یه ببر ملوس و نازنین بسازه، صراحتا هم گفته که به کوچک کردن دولت یا همون لاغر کردن این جناب ببری خان هیچ اعتقادی نداره، بلکه میخواد با دادن غذای باز هم بیشتر به ببری خان آموزش دهد که اون نوکر مردم است نه ارباب اونها، کاندیدای دوم که کروبی است به زبون ساده داره میگه که تا وقتی این ببر لاغر نشود و به گربه بودن برنگردد، اصلا رام شدنی نیست، برای این کار هم میخواهد به تدریج مالکیت گوشت یا همان نفت را از گربه بگیرد بدهد به مردم، تا بعد گربه مجبور شود مثل تمام گربههای کشورهای دیگر، هر وقت به غذا نیاز داشت مجبور باشد به جای پنجول کشیدن، برود موش بگیرد یا شیرین کاریهای دیگری بکند تا به همون اندازه ما به او غذا دهیم.
بله کار سختیست کار کروبی و زمان میبرد، ولی مگر راه دیگری هم هست؟ اگر کروبی در ۴ سال بتواند فقط ۲۰% از مالکیت نفت را هم از دولت بگیرد و بدهد به مردم، موفقترین رئیس جمهور ایران خواهد بود. به فرض که موسوی بتواند از این ببر یک موجود ملوس و با ادب بسازد، چه تضمینی هست که با رفتن موسوی دوباره نشود همان موجود وحشی؟ مگر یادمان رفته که بعد از دولتهای نجیب مصدق و خاتمی چه کسانی سر کار آمدند؟ تا وقتی دولت صاحب نفت است، او سوار است و ملت پیاده، و بقول کروبی برای ملت کرکری میخواند. دولت با پول باد آورده نفت گشت ارشاد و گزینش و حراست و هزار چیز دیگر درست میکند که میشود بلای جانتان، اقتصاد را هم دولتی میکند که اگر خودی نباشی اصلا نتوانی مجوز فعالیت اقتصادی بگیری. ولی با طرح کروبی دیگر برای گرفتن حق خودتان نه مجبورید ریش بگذارید، نه به رئیس جمهور عریضه بنویسید، و نه اهل دوز و کلک و تظاهر و زبلی باشید و نه رشوه بدهید و پارتی جور کنید، چون نفت مال مردم میشود و دولت نیازمند و محتاج مردم، و ساختار اقتصاد دیگر دولتی و رانتی نیست که با کلک و خود را به قدرت چسباندن بشود یک شبه راه صد ساله رفت.
اگر یکی مثل موسوی آمد و مثلا گشت ارشاد را جمع کرد دلتان خوش نشود چون دوباره یکی مثل احمدی نژاد میاید و همه را بر میگرداند، همانطور که گشت ارشادی که ۱۶ سال بود جمع شده بود دوباره برگشت. ولی اگر یکی مثل کروبی آمد و نفت را ملی کرد و کشور را با مالیات اداره کرد، آنوقت ملت سوار است و دولت پیاده، هر دولتی هم بعدا بیاید بخواهد هم نمیتواند دوباره سوار ملت شود، حالا منظور کروبی را متوجه شدید که چطوری گشت ارشاد با سیاستهای کروبی خودش جمع میشود؟
منبع: http://360darje.blogspot.com/2009/06/blog-post_10.html
هیچ فکر کرده اید به معنی حرف کروبی، وقتی که موسوی گفت که گشت ارشاد را جمع میکند، و کروبی جواب داد که در زمان کروبی گشت ارشاد خودش جمع میشود؟
در نیم قرنی که از کشف نفت در ایران میگذرد، چند مقطع کوتاه را داریم که کسانی مثل مصدق، یا خاتمی آمدند و خواستند که دولت را از ارباب به نوکر ملت تبدیل کنند اما نتوانستند و در فردای پس از هر کدام از این رهبران خیر خواه اتفاقا دولتی بر سر کار آمد که از همیشه اربابتر و سرکوبگر تر بود، چرا این طور شده؟ چه عنصر گمشدهای در اصلاحات مصدق و خاتمی بود که بعد از آنها ملت اینگونه در برابر کودتاچیان ۲۸ مرداد یا احمدی نژادها بی دفاع و دست بسته رها شدند؟
دهها سال است که موجودی به نام دولت، این گربه خوش خط و خال ما را با زبانهای مختلف فریب داده و قانع کرده است که نفت این گوشت لذیذ را به او بسپاریم تا او آنرا بخورد و تنومند شود. اولش قرار بود این جناب گربه برود و فقط روی پشت بازو و عضلات گردن کار کند تا هر موش متجاوزی با دیدن گردن گربه ما از تجاوز پشیمان شود و اگر هم تجاوز کرد با پنجولهای جناب گربه بر سر جایش نشانده شود.
اما به تدریج که درامد نفت و در نتیجه میزان گوشت قابل تصرف جناب گربه بیشتر شد، ایشان برای اجتناب از اینکه گوشت را با ملت تقسیم کند، شرح وظایف خود را مفصل تر کردند، یعنی از ما اصرار که بابا شما همان موش را بگیرید ما راضی هستیم و باقی کارها را خودمان میکنیم، و از جناب گربه انکار که نخیر ایشان خوشحال میشود که بتواند در زمانی که از موشگیری فراغت دارند سایر امور مارا هم برایمان انجام دهند.
خلاصه ایشان به زور ما را راضی کردند که جیره غذایشان چند برابر شود و مالکیت تمام نفت یا همان گوشت مال ایشان باشد، در عوض به ما وعده انجام دو کار دیگر را دادند، اول اینکه قول دادند که برایمان فیل هوا کنند، یعنی به جای اینکه خود ما زحمت ساخت بعضی چیزها را بکشیم ایشان به جای ما برایمان کارخانه و سد و جاده و تلفن و مدرسه و مسجد و بیمارستان و به قول خود جناب گربه سرمایه گذاری زیربنایی انجام دهد، دوم اینکه قول دادند که اگر از میان ماها کسی نیازمند و گرسنه شد، به جناب گربه مراجعه کند تا ایشان کمی از ذخیره گوشت خود را به او بدهد. البته ما رو هم مجبور کردند کلی هزینه آرایشگر و خیاط بدیم که تیپ ایشون رو مناسب امر خطیر فیل هوا کنی بکنه. کار اصلی موشگیری رو هم مقرر فرمودند کمتر مزاحم ایشون بشیم، مخصوصاً در مورد موشای کثیفی مثل ناامنی، اعتیاد، فساد، کیف قاپی، زور گیری، تخریب محیط زیست، کلاه برداری، ارتشا و کلا اموری که مستقیماً توهین به ایشون نباشه، فرمودند بنا شون بر این است که ما رو به حال خودمون بگذارند و ازیشون انتظار کمک نداشته باشیم، چون ایشون رو از فیل هوا کنی و دادن پاسخ کوبنده به موشهای یاوه گوئی که کیان جناب گربه رو هدف گرفته اند باز میدارد و پنجول مبارک روهم بیخودی کثیف و کند میکنه.
اما اتفاقی که افتاد این بود که این جناب گربه، فیل هوا کن موفقی نبود، یعنی چند تایی فیل هوا کرد ولی با هزینهای ۱۰ برابر( که نفهمیدیم چرا همه داده شد به شرکتهایی مانند گربه سازان، گربه گستر،انصار الگربه) در زمانی ۱۰ برابر طولانیتر و با کیفیتی یک دهم آنچه که خودمان میتوانستیم بکنیم. در مورد دادن سهمی از گوشت به نیازمندان هم همینطور شد، یعنی بالاخره تو این ۵۰ سال اخیر یه چند باری یه چیزهایی به بعضی هامون از این گوشت داده، که باعث شده خیلیمون دچار توهم بشوند که بله جناب گربه واقعا هوای مارو داره، ولی در مقایسه با خوراک خود این جناب گربه این کمکها هیچ بود. بودجههای تخصیص گوشت به مردم و نیازمندان هم ۵۰% گیر نزدیکان خود جناب گربه میامد، ۴۰% بقیه رو بین کسانی که بهتر بتوانند میو کنند توزیع کردند که منجر شده مردم همه صبح تا شب در حل تمرین میو کردن برای عزیز شدن پیش جناب گربه شوند و البته ۱۰% رو هم به نیازمندان واقعی مرحمت فرمودند.
البته در پاسخ به اعتراض ما تا حالا چند بار این گربه قول داده اخلاقش رو بهتر کنه، یک بار ۳۰ سال پیش با چشم اشکین گفت که پیام انقلاب مارو شنیده و میخواد دیگه خوب بشه، ولی ما دیگه حرفشو باور نکردیم و حسابی زیر و روش کردیم طوری که یه چند سالی وانمود میکرد تارک دنیا شده، نه اینکه موشهای خارجی هم بهمون حمله کرده بودند، دیگه واقعا دلمون برای گربه میسوخت، و به جز نفت، غذای خودمون رو هم به اون میدادیم که یه وقت از پا نیفته.
اما همین که خطر موشها دفع شد، شروع کرد به قلدری، هرچی هم هاشمی غذاشو زیاد کرد و پاپیون بست به دمش و از پنجولش تعریف کرد که چقدر برای پیانو زدن خوبه، مگه گربه هه راضی میشد، باز بیشتر گوشت میخواست.
خاتمی که اومد، یک بخشی از گوشت رو برد به بهانه صندوق ذخیره ارزی گذشت تو طاقچه که از دم دست گربه هه دور باشه، شاید یه کم لاغر شه، اما دولت بعدی که اومد تمام گوشتهای تو طاقچه رو یه لقمه کرد.
خلاصه دوستان من، قصه به اینجا رسیده که حالا ما ۲ تا کاندیدای خوب داریم، یکی موسوی که اومده و داره قول میده که از این گربه چاق و چله که دیگه ماشالا واسه خودش ببری شده، یه ببر ملوس و نازنین بسازه، صراحتا هم گفته که به کوچک کردن دولت یا همون لاغر کردن این جناب ببری خان هیچ اعتقادی نداره، بلکه میخواد با دادن غذای باز هم بیشتر به ببری خان آموزش دهد که اون نوکر مردم است نه ارباب اونها، کاندیدای دوم که کروبی است به زبون ساده داره میگه که تا وقتی این ببر لاغر نشود و به گربه بودن برنگردد، اصلا رام شدنی نیست، برای این کار هم میخواهد به تدریج مالکیت گوشت یا همان نفت را از گربه بگیرد بدهد به مردم، تا بعد گربه مجبور شود مثل تمام گربههای کشورهای دیگر، هر وقت به غذا نیاز داشت مجبور باشد به جای پنجول کشیدن، برود موش بگیرد یا شیرین کاریهای دیگری بکند تا به همون اندازه ما به او غذا دهیم.
بله کار سختیست کار کروبی و زمان میبرد، ولی مگر راه دیگری هم هست؟ اگر کروبی در ۴ سال بتواند فقط ۲۰% از مالکیت نفت را هم از دولت بگیرد و بدهد به مردم، موفقترین رئیس جمهور ایران خواهد بود. به فرض که موسوی بتواند از این ببر یک موجود ملوس و با ادب بسازد، چه تضمینی هست که با رفتن موسوی دوباره نشود همان موجود وحشی؟ مگر یادمان رفته که بعد از دولتهای نجیب مصدق و خاتمی چه کسانی سر کار آمدند؟ تا وقتی دولت صاحب نفت است، او سوار است و ملت پیاده، و بقول کروبی برای ملت کرکری میخواند. دولت با پول باد آورده نفت گشت ارشاد و گزینش و حراست و هزار چیز دیگر درست میکند که میشود بلای جانتان، اقتصاد را هم دولتی میکند که اگر خودی نباشی اصلا نتوانی مجوز فعالیت اقتصادی بگیری. ولی با طرح کروبی دیگر برای گرفتن حق خودتان نه مجبورید ریش بگذارید، نه به رئیس جمهور عریضه بنویسید، و نه اهل دوز و کلک و تظاهر و زبلی باشید و نه رشوه بدهید و پارتی جور کنید، چون نفت مال مردم میشود و دولت نیازمند و محتاج مردم، و ساختار اقتصاد دیگر دولتی و رانتی نیست که با کلک و خود را به قدرت چسباندن بشود یک شبه راه صد ساله رفت.
اگر یکی مثل موسوی آمد و مثلا گشت ارشاد را جمع کرد دلتان خوش نشود چون دوباره یکی مثل احمدی نژاد میاید و همه را بر میگرداند، همانطور که گشت ارشادی که ۱۶ سال بود جمع شده بود دوباره برگشت. ولی اگر یکی مثل کروبی آمد و نفت را ملی کرد و کشور را با مالیات اداره کرد، آنوقت ملت سوار است و دولت پیاده، هر دولتی هم بعدا بیاید بخواهد هم نمیتواند دوباره سوار ملت شود، حالا منظور کروبی را متوجه شدید که چطوری گشت ارشاد با سیاستهای کروبی خودش جمع میشود؟
منبع: http://360darje.blogspot.com/2009/06/blog-post_10.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر